Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-27@13:32:57 GMT

قدرت ما از زلزله هرات بیشتر بود

تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۹۷۸۵۵

قدرت ما از زلزله هرات بیشتر بود

  یکی از آخرین نمونه‌های آن مربوط به زلزله خسارت‌بار اخیر هرات است؛ زلزله‌های پی در پی که در روزهای ۱۵ و۱۹مهرماه ۱۴۰۲ خساراتی زیاد‌ برجای گذاشت. پس از وقوع این رخداد غم‌انگیز، کمپین «سرزمین من» با محوریت خانه کابل در تهران، برای کمک به زلزله‌زدگان هرات و توابع آن از‌جمله زنده جان که مرکز رخداد زلزله بود، شکل گرفت و در پی آن موسی اکبری، مدیر خانه کابل به همراه دو هموطن افغانستانی(یکی ساکن تهران و دیگری ساکن آلمان) باجمع‌آوری کمک‌های مردم ایران وخیرین افغانستانی درایران وبخش‌هایی دیگر از جهان، شخصا به یاری زلزله‌زدگان شتافتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه می‌خوانید گزارش گفت و گوی اختصاصی جام‌جم در خصوص این اقدام ارزنده است. 

آقای اکبری! شما زاده کابل هستید والبته بیش از۴۰سال است که درایران زندگی می‌کنید. خبر زلزله هرات چه واکنشی را در شما برانگیخت؟ 
ما اینجا ساکنیم، اما هرلحظه و دقیقه هوش و حواس‌مان به افغانستان زیباست که روزگار چه بازی و برنامه‌ای برای آن دارد. زمانه بازی‌های زیاد دارد، اما بعد از شش دهه زندگی می‌توانم بگویم انسان از هرموجود دیگری قدرتمندتر است. حدیث افغانستان و مردم مظلوم آن، روایتی تکراری است که شاید همه آن را نشنیده باشند. اما لرزی که خبر زلزله ۱۵ مهر در هرات در جان ما انداخت، از قدرت آن زلزله بیشتر بود. گرفتاری‌های فراوان مردم افغانستان، تجاوز بی‌امان کشورهایی مثل شوروی و آمریکا که خودشان را ابر‌قدرت می‌دانند، اما نمی‌دانند ظلم به مردم و کشوری مثل افغانستان، قدرت نمی‌خواهد، اتفاقا نامردی و بی‌صفتی می‌خواهد و بعد هم درگیری‌های داخلی، توان مردم شریف این کشور را به تحلیل برده است و بعد از جنگ و تجاوز و ویرانی، سرگردانی و حیرانی را نصیب آنان کرده است. در این میان وجود یک رخداد طبیعی که گریزی هم از آن نیست، می‌تواند وضعیت را از بد هم بدتر کند. برای مردمی که خانه‌های‌شان هم مانند دل‌های‌شان ساده و شکننده است، اتفاقی مانند زلزله و یک تکان کوچک هم می‌تواند آن خانه‌های خشت گلی را تبدیل به تلی از خاک کند. 

چه زمانی از وقوع زلزله در هرات خبردار شدید؟ 
همان روز وقوع زلزله مطلع شدیم و وقتی که خبر زلزله هولناک هرات را شنیدیم، دیگر انگار هیچ دلخوشی برای زندگی نداشته باشیم. غمی همراه با شوک که حا‌ل‌مان را خیلی بد کرد. آن روز خانه کابل که هیچ، انگار خود کابل و روستای زادگاه‌مان چرداول هم چنگی به دل نمی‌زد. اما واقعا که انسان‌ موجود عجیبی است! بر‌خاستیم؛ از جا برخاستیم، باید برای آن مردم کاری می‌کردیم. همه‌‌ جای افغانستان جان ماست؛ مردمش کسان ما هستند و حالا خدا می‌دانست آنها در محشری از خشت و خاک وحشت ناشی از زلزله چه حالی دارند. هنوز به خودمان نیامده بودیم و برنامه‌ها سر و شکل مشخصی نگرفته بود که به فاصله چهار روز دوباره لرزه‌ها از راه رسیدند و باز هم غم و تلمبار خشت و خاک و مردمی که بدون هیچ وسیله و امکاناتی باید عزیران خود را از زیر خروارها خاک بیرون بکشند و دوباره به همان خاک می‌سپردند. 
 
انگار برای جلب و دریافت کمک‌های مردمی برنامه‌ای داشتید و کمپینی تشکیل دادید؟ 
بله!‌ البته ما کمیپن «سرزمین من» را بعد از اتفاقات سیاسی دو سال اخیر افغانستان و بی‌جا شدن عده‌‌‌ زیادی از مردم تشکیل داده بودیم تا به آنهایی که آواره می‌شدند و سرپرست و خانواده‌ای نداشتند، کمک کنیم. در پی وقوع زلزله هرات شکل‌گیری مجدد کمپین را اعلام کردیم و خوشبختانه کمک‌های دل‌های لرزیده، چه از آشنایان و دوستان افغانستانی و چه خیرین ایرانی و چه افغانستانی‌های ساکن اروپا، به حساب اعلامی واریز شد. فاجعه خیلی بزرگ بود وگرچه اولش دست‌مان خالی بود،ولی جای صبر ونشستن و تحمل نبود و باید می‌رفتیم. پس از آن که مبلغ۳۰۰میلیون تومانی راکه درمرحله اول جمع‌آوری شده بود، به هرات فرستادیم، خودمان هم راهی شدیم. 
 
در ورود به منطقه زلزله‌زده شاهد چه اوضاعی بودید؟ 
آنجا که رسیدیم با دوستانی از افراد محلی که به راهنمایی آمده بودند به سوی مناطق بلاکشیده و زلزله‌زده روان شدیم. حدود روستا و دیوارهایی نسبتا کوتاه و مخروبه از دورنمایان شد.به مقصدکه رسیدیم از ماشین پیاده شدیم. انگار زمان بعد از همان چند ثانیه زلزله در آن دیار ایستاده و متوقف شده بود وهمه چیز بعد ازچند نوبت لرزیدن،سکون وسکوت را اختیار کرده است. اندکی از مردم محلی خاک‌آلود و غصه‌دار،باچشمانی که اشک وآبی برای چکیدن ندارد،مات ومبهوت ما را نگاه می‌کنند. بعدا متوجه می‌شویم که در این منطقه کمتر‌کسی زنده مانده است وافراد اندکی هم که می‌بینیم،درصحرا یا باغ و دشت به دنبال رمه و کار کشاورزی بوده‌اند و گر‌نه آنها هم نمی‌توانستند از زیرخشت وخاک خانه‌های محقری که در کسری ازثانیه برسرساکنان خود آوار شده بودند، جان سالم بدر ببرند. 

زلزله‌زدگان چه نیازهایی داشتند و شما از کجا شروع کردید؟ 
با آن‌که توقعات بسیار پایین بود، با فرارسیدن زمستان و سردی هوا نیازمندی‌ها خیلی زیاد بود. یعنی وقتی که هیچ چیزی برای زندگی باقی نمانده باشد، به هرچیزی که فکر کنید می‌شود نیا‌زانسان.حالا دیگردرعمق صحنه وکنار فاجعه ایستاده بودیم. با موجودی حاصل از ادامه کمک‌های افراد خیر ودلسوز درایران واروپا کارمان را شروع کردیم و جالب این‌که در گام اول با بچه‌هایی روبه‌رو شدیم که یتیم و تنها شده بودند.خوشبختانه از قبل فکرش را کرده بودیم و برخی اقلام خوراکی و مقداری وسایل سرگرم‌کننده و اسباب‌بازی برای بچه‌ها تهیه شده بود.خوشبختانه این وسایل مورد توجه آنها قرارگرفت وتوانستیم بعد از مدت‌ها لبخند را بر لب و چهره این یتیمان بازمانده از حادثه بیاوریم وشادشان کنیم.انسان موجودعجیبی است.هرکدام ازبچه‌ها ماشین،عروسک، اسباب‌بازی، بادکنک و...را که از دست‌مان می‌گرفتند، انگار دوباره متولد شده بودند. 
 
اقدامات اساسی که توانستید انجام دهید چه بود؟ 
خوشبختانه در آنجا دوستی به‌نام آقای یاسین‌زاده که ازفعالان فرهنگی منطقه هرات هستندوتعدادی مدرسه غیرانتفاعی در آنجا دارند، توانستند علاوه برکمک‌های جمع‌آوری‌شده ما، کمک‌های خوبی هم از کشورهای اروپایی جمع‌آوری کنند و با برآوردی که انجام شد، چون بیشترین آسیب را زنان وکودکان دیده بودند،متوجه شدیم بهترین کار این است که سرپناهی برای بی‌جاشدگان، به‌خصوص خانواده‌های بی‌سرپرست و دارای فرزندان یتیم فراهم کنیم. همین بود که درمنطقه زنده‌جان و برخی روستاها مثل روستای نقره وسربرکه کمترموردتوجه قرارگرفته ودرعین‌حال خسارت دیده بودند،اقدام به ساخت۲۱دستگاه خانه کامل و بازسازی ۲۵دستگاه خانه که آسیب دیده بود کردیم. سفر من که بعد از هرات به کابل هم رفتم تا هماهنگی‌هایی هم آنجا انجام دهیم، حدود چهار ماه طول کشید. سفر سختی بود ودیدن غم مردمی که حتی در مرحله اول در سرمای زمستان چادری هم برای زندگی نداشتند، ما را خیلی آزار می‌داد اما وقتی که دیدیم باهمه محدودیت‌هایی که داشتیم، توانستیم کاری ازپیش ببریم، خوشحالیم.کاری که امیدوارم در جنبه‌های گوناگون فرصت تکرارش پیش بیاید و بتوانیم به کمک برادران و خواهران ایرانی خود و همه دلسوزانی که در سراسر جهان دستی در کار خیر دارند، روزی ان‌شاءا...افغانستان عزیز را بسازیم. بر خودم لازم می‌دانم از طرف همه مردمی که برق شادی چشمان آنها زمان تحویل‌گرفتن خانه‌های ساخته‌شده بهترین هدیه برای نیات خیرشان بود، ازهمه عزیزانی که ما را در این راه کمک کردند و درحقیقت آنها بودندکه این خانه‌ها رابرای مردم زلزله‌زده ساختند، تشکروسپاسگزاری کنم. همچنین مراتب قدرشناسی خودمان در کمیپن «سرزمین من» را که این‌بار به بهانه کمک به زلزله‌زدگان شکل گرفت، نسبت به اعتماد و حسن نظری که به خدمتگزاران خودداشتند اعلام می‌کنم وازدوستان خوبی که درروزنامه جام‌جم همیشه حامی و کمک‌حال مردم افغانستان بوده‌اند کمال امتنان را دارم.البته کارساخت ومرمت خانه‌ها هنوزهم ادامه دارد و امروز درسایه حمایت‌های مردمی مفتخریم که بگوییم قدرت ما و شما از زلزله بیشتر است، زیرا زلزله ویران کرد و ما به کمک شما ساختیم. 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: فرهنگ روابط ایران و افغانستان بنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۷۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال موسیقی ایران خوب است

«به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفته‌های علیرضا طلیسچی، خواننده شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند، تثبیت کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

 سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی  را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند.  بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.
 البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.
VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.
نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل + عکس
  • ساخت قطعه چهارم راه آهن خواف - هرات آغاز شد
  • زلزله ۶.۹ ریشتری ژاپن را لرزاند
  • زلزله شدید ۶.۹ ریشتری این کشور را لرزاند
  • وقوع زلزله ۶.۹ ریشتری در ژاپن
  • مردم کدام کشور‌ها بیشتر کتاب می‌خوانند؟ (اینفوگرافی)
  • حال موسیقی ایران خوب است
  • مردم کدام کشور‌ها بیشتر کتاب می‌خوانند؟
  • بازدید هیات مالزی از کمک ها به زلزله زدگان هرات
  • تکمیل راه آهن خواف هرات